روزی یکی از اعراب بادیه نشین خدمت پیامبر ص شرفیاب شد و از قیامت و صحنه محشر سؤال کرد.حضرت فرمود: برای قیامت چه حاضر کرده ای؟ عرض کرد : هیچ! ولی خدا و رسولش را دوست دارم.فقال له رسول الله :" المرء مع من احب" انسان با محبوب خویش همراه است، یعنی اگر محبت تو صادقانه است ، با محبوب خود محشور می شوی.
چگونه ممکن است که دوست آنان باشی و کار آن ها را انجام ندهی؟ اگر دوست آن ها هستی و صفت آن ها را نداری ، پس با آن ها نیستی. دوستی منهای اطاعت دوستی نیست بلکه تمنا است چون محبت مرحله عالیه اراده است. چگونه ممکن است که محبت باشد و انسان به میل خود عمل کند، نه به رضای محبوب.
در نیم روزی گرم شخصی به حضرت علی ع عرض کرد : مرا موعظه کن. حضرت فرمود : مجالس فراوانی را با هم بودیم و سخنرانی های زیادی را از ما شنیدی ، اکنون در این نیم روز گرم چه حاجت که موعظه ای از من بشنوی؟عرض کرد : دامن شما را رها نمی کنم مگر اینکه سخنی بگوئید.
حضرت فرمودند : "انت مع احببت" تو با محبوبت محشور می شوی؛ ببین به چه چیز دل بسته ای؟ مورد علاقه تو چیست؟چه می خواهی؟
انسان تا به چیزی معرفت نیابد، محبت پیدا نمی کند. ارزش انسان به مقدار محبت اوست و هر کس با محبوبش محشور می شود.
به رسمیت شناختن غیر از دوست داشتن است ؛ گاهی انسان از نظر برنامه های نظامی یا قانونی به کسی احترام بگذارد، اما دوست اشتن چیز دیگری است. انسان پیش عده زیادی درس می خواند اما گاهی یکی از اساتید را دوست دارد. دوتی غیر از تجلیل و تکریم است.آن سر سپردن و دل بستن چیز دیگری است.
دوست داشتن یکی از ارکان اصلی دین به نام ولایت است .یکی از واجبات تشهد گفتن "اللهم صل علی محمد و آل محمد" است. درود بر پیامبر و خاندان او در کنار شهادتین در متن عبادت قرار گرفته است.
پیامبر ص می فرمایند : کسی که بر من صلوات بفرستد و بر آل من نفرستد ، بوی بهشتی که از فاصله پانصد سال استشمام می شود، به مشام او نمی رسد.
شمیم ولایت ؛ ایت الله جوادی آملی؛ ص 216